آمنه مستقیمی| شهرآرانیوز، مرور زندگی بابرکت هریک از امامان معصوم (ع)، نشان میدهد هریک از آن حضرات به تناسب زمان زندگانی بابرکت خود و نیز با نگاه به شرایط و اقتضائات جامعه، راهی را برای هدایت و امامت انتخاب کردهاند و اگرچه آنها همگی نوری واحد هستند و از سرچشمه وحی، جامعه را سیراب میکنند، این فهم و درک جامعه و شرایط است که باعث شده است هریک روش خاص خود را در این هدایتگری درپیش گیرند؛ مثل امامصادق (ع) که نهضت فکری به راه انداختند و هنوز که هنوز است، نهفقط شیعه بلکه جهانیان را وامدار این نهضت کردهاند.
بهمناسبت فرارسیدن سالروز شهادت آن حضرت و در بررسی ویژگیهای نهضت علمی ایشان، با حجتالاسلاموالمسلمین علی نظریمنفرد، استاد سطوح عالی حوزه علمیه و کارشناس معارفی رسانه ملی، گفتگو کردهایم.
امامصادق (ع) سال ۸۳هجری متولد شدند و سال ۱۴۸هجری به شهادت رسیدند و در این مدت، دوران خلفای متعددی از بنیامیه و نیز بنیعباس را تجربه کردند؛ چنانکه شانزده سال از دوران امامت آن حضرت، معاصر با حکومت عباسیان بود. این انتقال مُلک و رفتوآمد خلفا یکی پس از دیگری و تلاش یک حکومت برای حیات و بقا و تلاش حکومت دیگر برای روی کار آمدن و تثبیت قدرت، فرصتی را فراهم کرد که امامصادق (ع) به کار دینی، فرهنگی و تبیین دین اقدام کنند.
امامصادق (ع) در این نهضت بهگونهای عمل کردند که در آن شرایط و وضعیت اجتماعیفرهنگی خاص که اقبال به علمآموزی و کسب سواد صرفا درمیان طایفهای خاص از جامعه مطرح بود و همه اهل علمآموزی نبودند و در آن وضعیت ویژه که راهها دور بود و امکانات مثل امروز فراهم نبود، نوع افرادی که از محضر امامصادق (ع) بهره بردند، مردم کوفه بودند، درحالیکه فاصله بسیاری بین کوفه تا مدینه وجود داشت.
عالمان تاریخ و سیرهنویسان، نوشتهاند امامصادق (ع) ۴ هزار شاگرد تربیت کردند که همگی راوی حدیث از آن حضرت بودند. این رقم باتوجهبه آن عصر و شرایط بسیار درخور توجه است؛ بهویژه آنکه درمیان شاگردان امام، چهرههای ممتاز و فرهیختهای مثل ابانبنتغلب، ابوبصیر، محمدبن مسلم، زراره، جابربنیزید جُعفی و دیگران بودند که از محضر امام بهرهها بردند.
این تربیت شاگرد و نهضت علمی، نشان میدهد در فضای تغییر حکومت، فرصتی پیش آمده و امامصادق (ع) توانستهاند علومی را که پیش از آن بهدلیل فضای بهشدت امنیتی و پلیسی مروانیان بهخصوص در عصر هشامبنعبدالملک امکان طرح آنها نبود، عرضه کنند و اینچنین کار فرهنگی را آغاز کردند و این کار فرهنگی به قدری توسعه یافت که امروز کتابی از منابع روایی معتبر یافت نمیشود مگر آنکه بهکرات در آن از روایات حضرت استفاده شده است.
این موضوع نشان میدهد امامصادق (ع) زمانشناس بودند و دریافتند که برای نشر حقایق، تبیین و روشنگری و تشخیص سره از ناسره، راهی جز راهاندازی نهضت فرهنگیفکری وجود ندارد، لذا معارف اخلاق و احکام را نشر دادند و جذبهای که در امام وجود داشت، باعث شد آنها که خواهان علم بودند، مجذوب و مرید ایشان شوند؛ چنانکه جوانانی نابغه مثل هشامبنحکم از شاگردان ممتاز حضرت بهشمار میرود.
در آن زمان، دو مکتب وجود داشت: یکی جبر و دیگری تفویض، اما تشیع مکتبی بود که از یکسو به رسول خدا (ص) و وحی اتصال داشت و امامصادق (ع) در نقل سلسلهسند احادیث، به جدشان امیرالمؤمنین (ع) و رسول خدا (ص) میرسیدند و از دیگرسو ائمه (ع)، چون وارسته و اهل عمل بودند و خدا در آنها فضیلت قرار داده بود، قلوب مردم را جذب میکردند و همین باعث شد حضرت صادق (ع) هم از شرایط بهره بگیرند و بسیاری از چهرههای برجسته جهان اسلام را تربیت کنند؛ چهرههایی مثل محمدبنمسلمها و زرارهها که هریک پهلوان میدان علم و دانش بودند و برخی ۳۰هزار و برخی مثل یزیدبنجعفر جُعفی، ۷۰هزار حدیث نقل کردهاند.
این نهضت در همه عرصهها میدانداری کرده است. اساسا دین از سه اصل اساسی اعتقادات، اخلاق و احکام (عرصه عمل و شامل بایدها و نبایدها) تشکیل میشود. امامصادق (ع) در هر سه این عرصهها شاگردانی داشتند؛ برای مثال هشامبنحکم در مسائل اعتقادی فوقالعاده بود و وقتی به بحث با افراد مینشست، همه را مجاب میکرد؛ چنانکه نقل است پس از شهادت امامصادق (ع)، در جلسهای هارون پشتپرده قرار داشت و مباحث هشام را از پشت پرده میشنید و، چون تبحر علمی او را دید، گفت: «زبان این شخص برای من از ۱۰۰هزار مجاهد شمشیرزن، سختتر است». هشام در حوزه مسائل اعتقادی و معارف و کلام، بینظیر بود و امامصادق (ع) او را تحسین کردهاند. همچنین است دیگر شاگردان امام که هریک سرآمد علوم زمان خود بودند.
یکی از افرادی که با امامصادق (ع) معاصر بود، مالکبنانس نام داشت. او امام مالکیهاست که امروز بیشترشان در شمال آفریقا سکونت دارند. وی در مدینه از دنیا رفت و در قبرستان بقیع دفن است. مالک درباره امامصادق (ع) میگوید: «من فردی را همچون جعفربنمحمد (ع) ندیدم؛ گاهی که به محضر ایشان میرفتم، یا ذاکر بود یا صائم (روزهدار) یا در قیام. ایشان از بزرگان زهد و علمای بلاد بود».
این تعبیر امام یکی از مذاهب اربعه اهلسنت درباره حضرت صادق (ع)، نشان از تأثیر آن حضرت بر دیگر مکاتب و مذاهب دارد. علاوهبر این، ابوحنیفه، پیشوای حنفیمذهبها، نیز که از نظر زمانی با امامصادق (ع) معاصر بود، میگوید: «من فقیهتر و داناتر از جعفربنمحمد (ص) ندیدهام؛ او داناترین فرد این امت است».
امامصادق (ع) برای مقابله با تنگدستی، مشکلات مالی و دوری از فشار و سختیهای فقر، بر استغفار تأکید کردهاند؛ استغفار، گشایشهایی را در زندگی ایجاد میکند. با استغفار، درهای رحمت الهی به روی انسان باز میشود و مال و زندگی انسان برکت میگیرد. قرآن کریم هم تصریح کرده است که توبه و استغفار، فرصت بهرهمندی از برکات مالی را در زندگی به انسان میدهد؛ چون با پاک شدن انسان از گناه، مسیر رسیدن به نعمتها و برکات الهی هموار میشود.
امامصادق (ع) برای درمان تألمات روحی و غمهایی که بر دل آدمی چنگ میزند، هم نسخه دارند و به مداومت بر ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّه إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» توصیه کردهاند تا ناراحتیهای روحی انسان برطرف شود. این ذکر، اعتراف به توحید افعالی است و با بیان آن، خدای متعال به بنده لطف کرده، ناراحتیها، اندوهها و اضطرابهای درونی و استرسهای زندگی را به آرامش تبدیل میکند.
احادیث حضرت در حوزههای احکام، اخلاق و فقه، هریک گنجینهای گرانبهاست که تأمل در آنها به ما در اصلاح سبک زندگی و حل مشکلات کمک میکند. باید توجه کرد انسان در زندگی با شرایط و موقعیتهای متفاوتی مواجه است؛ زمانی از مال و سلامت و عزت و امنیت برخوردار است و ممکن است در زمانی دیگر، گرفتار مشکلات مالی و بیماری و امثال آن شود یا گاه از نظر روحی به مشکل بخورد.
امامصادق (ع) خطاب به سفیانالثوری برای هریک از حالات نعمت، فقر و ناراحتی روحی و اضطراب و حزن و اندوه، راهکارهایی دادهاند که برای امروز ما هم گرهگشاست. ایشان میفرمایند: «برای پایداری نعمت سلامتی، روزی وسیع و امنیت اعطایی ذات اقدس الهی، باید خداوند متعال را شکر کرد.
انسان زمانی که در نعمت است، بیشتر باید به یاد خداوند متعال باشد. خدا خود در قرآن کریم میفرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ؛ اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود»؛ این یعنی راه افزایش نعمتها، شکرگزاری برای آنهاست به زبان و عمل. یکی از بهترین راههای شکر نعمت، استفاده نکردن از آن در مسیر عصیان و گناه است. امامصادق (ع) در حدیثی دیگر، راه عاقبتبهخیری را به ما نشان میدهند و میفرمایند: «حق خداوند را عظیم بشمار و نعمتهایش را در معصیت صرف نکن؛ نباید این نعمتهایی را که خداوند عطا کرده است، در راه گناه و معصیت صرف کرد».